loading...
بلاگ نامه محل دست نوشته های من
مهدی بازدید : 28 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (0)

بهره وري از مهدويّت در امر تربيت، در دو صورت آسيب زا خواهد بود. هنگامي که فهم ما از اين اصل اعتقادي و عمل ما در پرتو آن، به صورت حصاربندي جلوه گر شود و هنگامي که موضع ما در قبال آن به حصارشکني منجر شود.
در شکل نخست از آسيب زايي، تصور و برداشتي ايستا از مهدويّت و انتظار مهدي (عج) وجود دارد. به اين معنا که دو صف حق و باطل، هر يک با پيروان خود، برقرارند تا زماني که ظهور رخ دهد و باطل مضمحل شود. در اين فاصله، پيروان حق بايد بريده و برکنار از پيروان باطل، انتظار بکشند تا لحظه ي وقوع واقعه فرارسد. در اين تصور، دوران غيبت، به مثابه ي اتاق انتظار است که بايد در آن، به دور از اهل باطل، نشست و منتظر بود تا صاحب امر بيايد و کار را يکسره کند. تلاش افراد در اين جا براي دور نگاه داشتن و مصون داشتن خود و ديگران، از اهل باطل است. در روايات نيز مسأله ي مهدويّت، نه در قرنطينه، بلکه در فضاي باز، يعني در عرصه ي مواجهه و چالش ميان حق و باطل ترسيم شده است. به تعبير روايتي که در زير آمده است، مؤمنان در عصر غيبت، چون ساکنان کشتي اسير در پنجه ي توفانند که با آن واژگون و زيرورو مي گردند. آنان با پرچم هاي اشتباه انگيز روبه رو خواهند بود و بايد چنان بصيرتي داشته باشند که پرچم مهدي (عج) را از پرچم هاي دروغين بازشناسند. در چنين عرصه ي چالش خيزي است که بايد کسي ايمان خويش را محفوظ نگاه دارد؛ قرنطينه اي در کار نيست. چنان که عبارات مذکور نشان مي دهد، دوران غيبت، دوران مواجهه با موقعيت هاي سخت و آزمون هاي دشوار است که در نتيجه ي آن، بسياري غربال خواهند شد؛ به اين معنا که از آزمون سربلند بيرون نخواهند آمد. بنابراين، تصور آرميدن در حصاري محفوظ و برکنار ماندن از اصطکاک و مواجهه، تصوري مردود است و در قاموس مهدويّت و تربيت مهدوي نيست.
شکل دوم از آسيب زايي، در مقابل حصاربندي، با حصارشکني آشکار مي گردد. در حالي که در حصاربندي، مرزهاي آهنين مي گذارند، در حصارشکني، هر مرزي را برمي دارند و بي مرزي را حاکم مي کنند. حاصل اين امر، بروز التقاطهاي ناهم خوان ميان انديشه هاي حق و باطل است. آسيب زايي حصارشکني در تربيت ديني اين است که درست و نادرست، يک جا خوراک افراد تحت تربيت مي شود و اين خوراک ناجور، رشدي را سبب نخواهد شد و چه بسا که مسموميت و هلاک در پي داشته باشد. نمونه ي اين بي مرزي و التقاط در عرصه ي مهدويّت، آن است که کساني معتقد شوند «مهدي» اسم خاصي براي فرد معيني نيست، بلکه نمادي کلي براي اشاره به چيرگي نهايي حق و عدالت بر باطل و بيدادگري است و مصداق اين نماد مي تواند هر کسي باشد.
به اين ترتيب، آشکار است که هر دو گونه ي آسيب زايي، يعني حصاربندي و حصارشکني، در عرصه ي مهدويّت، مردود تلقي شده است. حالت سلامت در اين محور از بحث، به دور از هر دو گونه ي مذکور، مرزشناسي است.
تربيت مهدوي، تربيت براي محيط باز است و از اين رو، مستلزم آن است که افراد، توانايي مرزشناسي را کسب کنند و آمادگي مواجهه و رويارويي با اصطکاک هاي فکري و عملي را بيابند. اين مرزشناسي شامل مواردي از اين قبيل است: شناخت مهدي (عج) چون شخصي معين، شناخت رسالت وي در برپايي حق و عدالت، شناخت حقانيت آموزه هاي دين اسلام که وي آن را به جهانيان عرضه خواهد نمود، آشنايي با جريان هاي فکري مختلف که سوداي برقرار ساختن حق و عدالت را در جوامع بشري در سر دارند و توانايي بازشناسي ميزان درستي و نادرستي آن ها و توانايي در ميان گذاشتن محققانه ي باورهاي خود با آن ها.
پيرو مهدي (عج) با تربيت شدن براي زيستن در چنين محيط بازي، از انتظار انفعالي ظهور وي به دور خواهد بود و در اثر ارتباط سازنده با جريان هاي فکري ديگر، انتظاري پويا را نسبت به ظهور، آشکار خواهد ساخت. انتظار پويا به معناي فراهم ساختن فعالانه ي زمينه هاي ظهور است.

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 148
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 1,112
  • بازدید کلی : 8,285